خانم خونه (مهرآرا )خانم خونه (مهرآرا )، تا این لحظه: 32 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
آقای خونه (امیر )آقای خونه (امیر )، تا این لحظه: 34 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
هم خونه شدنمونهم خونه شدنمون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

معجزه لبخند هایت ...

تو همان حس نابی که در من گم شدی ...

قشنگترینم ... عزیزکم ... شیرینم .... همیشه با خودم فکر میکنم که اون روزی که نبض قلب منو تو با هم یکصدا میشه میاد یا نه ... یعنی میشه یه روزی بیاد که تو ،تو وجودم بچرخی و تکون بخوری و من دلم هزار بار برات بره ... روزی هزار بار از نوازش گونه های نرمت بمیرم و زنده بشم ... صدام کنی مامانی و من همونجا قلبم جمع بشه از صدای نازت ... کنارم بشینی و برام حرف بزنی و من فقط از خدا بخوام که این روزا تموم نشه ... روزی که بخوای بری مدرسه و هر روزش برام از درس و همکلاسی هات بگی ... بخوای کنکور شرکت کنی و من همش دستام به آسمون باشه که تو یه وقت زمین نخوری ... دانشگاه قبول بشی و بهم بگی میبینی چه قدر بزرگ شدم و من اون لحظه به تار...
15 اسفند 1397

این روزا...

تو این شهر شلوغ و بی در و پیکر بهم قول دادیم تا زمانیکه راه رو یاد نگرفتیم از هم جدا نشیم الان چهارسال و چند ماهی از اون روز میگذره و ما هنوز هم از راه با هم میریم ..انگار میترسیم از راه جدید یا شایدم میترسیم از دوری ...تو این مدت هر کی یه چیزی گفت و ما تو گوشامون یه پنبه غیر قابل نفوذ فرو کردیم و زدیم به در بیخیالی اما این روزا بدجوری جای خالیش تو ذوق میزنه و درو دیوار این خونه میخوان که صدای خنده و شیطنت بپیچه بینشون اما این ماییم که میترسیم ...ماییم که فکر میکنیم هنوز به اندازه کافی پخته و با تجربه نشدیم و هنوز هم باید خیلی چیزا یاد بگیریم ...این ماییم که توی همه چیز به یه جواب منطقی میرسیم اما هر وقت که بحثش میشه هر کدوم خودمون رو به یه ...
23 بهمن 1397
1